دل تنها

این جوونی ما رو پیر کرد...

دل تنها

این جوونی ما رو پیر کرد...

پیام های کوتاه
  • ۲۶ خرداد ۹۶ , ۰۶:۴۷
    :/
  • ۶ فروردين ۹۶ , ۰۲:۲۷
    دیره
  • ۱۴ اسفند ۹۵ , ۰۹:۵۹
    امان
بایگانی
پیوندها
سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۷:۳۲ ب.ظ

بندباز

حالم شبیه یه بندبازه تو ارتفاع.
به همون اندازه دلهره.
به همون اندازه لذت.

نظرات  (۴)

  • ۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۳۴
  • ناشناس
    • این خوبه یا بد؟
    پاسخ:
    جالبه به اندازه همون بندباز هم ذهنم مشغوله. اونقدری که نمیتونم فک کنم این خوبه یا بد! نه که نمیدونما. اصن نمیتونم بهش فک کنم‌.
    خودتون تصور کنید: روی یه بند بین دو تا کوه بزرگ، روی یه دره. تنها چیزی که بهش فکر میکنید چیه؟: فقط برسم اونور
    و تنها چیزی که بهش فکر نمیکنید: چرا من اینجام!

    چرا ما اینجاییم؟
  • ۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۰۴
  • ناشناس
    • ک برسیم اونور؟!(:
    .
    اگه اینجا نبودیم کجا بودیم؟!!
    پاسخ:
    بحث این نیس که اینجا باشیم یا جای دیگه. بحث اینه که اصن چرا هستیم؟!
    فکر کنم امکان وجود نداشتنمون نیست... اگر به وحدت وجود معتقد باشیم.
  • ۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۵۰
  • ناشناس
    • اگه نباشیم پس چی‌باشیم؟
    (منظورم از جمله دوم این بود:دی)
    پاسخ:
    نباشیم نیستیم دیگه. مگه مجبوریم چیزی باشیم؟ ( که البته بنظرم پاسخ مثبته!)
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۱۶
  • ناشناس
    • مگه دست ماس؟
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم