دل تنها

این جوونی ما رو پیر کرد...

دل تنها

این جوونی ما رو پیر کرد...

پیام های کوتاه
  • ۲۶ خرداد ۹۶ , ۰۶:۴۷
    :/
  • ۶ فروردين ۹۶ , ۰۲:۲۷
    دیره
  • ۱۴ اسفند ۹۵ , ۰۹:۵۹
    امان
پیوندها

۲ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

خیلی تند داره میگذره. تند و کندش رو البته خیلی نمیشه مشخص کرد. چون ما سرعت رو طبق خودش می‌سنجیم. زمان رو میگم!

باو وحشتناک داره میگذره. دیگه بعد ۲۱ سال اتفاقات دنیا تقریبا برام عادی شده، به غیر از گذر زمان. باو خیلی ترسناکه. ما به طور پیوسته در حال جلو رفتنیم تو زمان. خود پیوستگی خیلی پیچیدس. لحظه به لحظه...

میبینی میخوایم توصیفش هم کنیم مجبوریم گسسته توصیفش کنیم: لحظه به لحظه

حالا پیوستگی به کنار. اطرافت رو نگاه کن. عزیزانت رو نگاه کن. یه نفسی هست که قراره بدون اونا بکشی... بیخیال نمیخوام حسمو کامل درک کنی...

دیدی هی میگیم ببین چقد زود گذشت...

۷سالگیمون عین خوابیه که دیشب دیدیم! الانمونم مثل ۷سالگیمون میشه یه خواب. میبینی چقد سریعه؟ حالا تا اینجاش اوکیه. ولی من از این نگرانم که با همین سرعت مرگ رو میبینیم. و حس میکنیم زندگیمون هم مثل ۷سالگیمون یه خوابه.

الان ساعت ۱:۳۵ نیمه شبه. و این لحظه هیچوقت تکرار نمیشه نمیشد!

الناس نیام فاذا ماتوا انتبهو (علی علیه السلام)

.

.

.

فریاد ز وحشت جهان گذران...

  • عمران باتمان غلیچ
فریاد ز وحشت جهان گذران
از وحشت لحظه ای که هستیم در آن

پیوسته جدید میشود کون و مکان
ما کهنه تر از خودیم و... اوضاع همان
  • عمران باتمان غلیچ