دل تنها

این جوونی ما رو پیر کرد...

دل تنها

این جوونی ما رو پیر کرد...

پیام های کوتاه
  • ۲۶ خرداد ۹۶ , ۰۶:۴۷
    :/
  • ۶ فروردين ۹۶ , ۰۲:۲۷
    دیره
  • ۱۴ اسفند ۹۵ , ۰۹:۵۹
    امان
پیوندها

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

سر کلاس استاد وسط توضیح یه الگوریتم گفت حالا الان به چی نیاز داریم؟

و فرصت نداد من جواب بدم.
خودش سریع گفت: یه آرایه!
واقعا فک میکرد ما به یه آرایه نیاز داریم؟! ...

  • عمران باتمان غلیچ
دوست دارم یه چیزی بنویسم. ولی هیچ چیز به ذهنم نمیرسه. در واقع خیلی هم ذهنم سنگینه. ولی اصلا حرف ذهنم رو روی دکمه های کیبورد پیدا نمیکنم. یه حرفی هس که فک کنم فقط خدا متوجهشه. کسی چه میدونه. شاید یکی از راه های حرف زدن با خدا فکر کردنه. ولی انقدر الان ذهنم سنگینه که نمیتونم ننویسم! مثل سوپاپ اطمینان زودپز میمونه؛ ننویسم منفجر میشم. دیدی بعضی وقتا چنتا مشکل به ظاهر بی ربط به هم، همشون یه جا رو میسوزونن: "دل"
من بچگیام فکر میکردم سوختن دل اصطلاحه. ولی جدیدا میفهمم واقعیته. قشنگ حسش میکنم. میسوزه. از داخل هم میسوزه. دستت هم بهش نمیرسه خنکش کنی. فقط میتونی بنویسی...
کاش یکی بود میشد باهاش حرف زد...
  • عمران باتمان غلیچ

خدا واقعا تو خلق زیبایی به شدت قویه!

همۀ پارامترای زیبایی رو میدونه. و میدونه انسان چی میخواد. میدونه زیبای خالص چی باید باشه. اصن زیبایی رو خودش تعریف میکنه. اصن زیبایی یعنی خودش!

دستشم پره؛ معصومیت، لطافت، کوچکی، ظرافت، و از همه زیباتر... سکوت...

همشون رو از بهترین هاشون جمع میکنه تو یه موجود کوچولو که دل آدمو میبره.

من برای وجود خدا دیگه دنبال دلیل نیستم! وقتی یه پرنده رو میبینم، مطمئن میشم خدا هست...

خدایا شکرت... بابت همه چیز... بابت پرنده ها...

  • عمران باتمان غلیچ