دل تنها

این جوونی ما رو پیر کرد...

دل تنها

این جوونی ما رو پیر کرد...

پیام های کوتاه
  • ۲۶ خرداد ۹۶ , ۰۶:۴۷
    :/
  • ۶ فروردين ۹۶ , ۰۲:۲۷
    دیره
  • ۱۴ اسفند ۹۵ , ۰۹:۵۹
    امان
پیوندها

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

و مرزهایی که خود به خود پیچیدیم... و زندگی پیچیده شد...

پ.ن. به یک بن‌بستی خوردم که نمیدونم نجاتمه یا واقعا بن‌بست. چون گاهی بن‌بست بهتر از یه راه اشتباه ولی بی‌انتهاس.

خوبی بن بست اینه که متوجه میشی اشتباه اومدی. و بر میگردی

پ.ن۲. کاش میتونستم مفاهیم رو از حالت انتزاعی خارج کنم و مثال عینی بزنم. اما فرد مناسبش رو نیافتم هنوز. شاید شوکی! شاید هیچکس. شاید این روزا شاید هیچ وقت.

پ.ن۳. شوکی اسم یکی از رفقاییه که خوب گوش میده و خوب درک میکنه. ولی شاید با من خیلی هم‌جهت نیست. شایدم کسی که با من هم‌جهت باشه خیلی اهل گوش دادن نباشه! :))

  • عمران باتمان غلیچ

تجربه به همون اندازه که چیز خوبیه چیز خطرناکی هم هست.

آدما وقتی بزرگتر میشن از طرفی تجربه هاشون زیاد میشه، از طرفی روی تجربه هاشون بایاس میشن.

یه مزیت جوان اینه که پذیرفته بی‌تجربس و ذهنش رو باز گذاشته که بتونه مسیر درست رو پیدا کنه. تو هر زمینه‌ای...

داشتم تصور میکردم اگه تا پیری زنده موندم یکی از جوونای فامیل رو میکشم کنار، بش میگم ببین ۱۸ - ۲۰ سالگی به بعد دیگه سن و سال بیشتر به تنهایی هیچ چیزی رو نشون نمیده. آدمای ۵۰ ساله مثل بچه ها رفتار میکنن. فقط موضوعات عوض شده: دیروز دعوا سر آدامس خرسی بود، امروز سر اینکه ناهارو اینجا بخوریم یا اونجا، چی بخوریم، کی بخوریم، ماشین من از ماشین تو جادارتره، مال من خوشگل‌تره...

عمو جون تو به سن و سال نگاه نکن. بتاز و بزرگ شو و پیشرفت کن... همینجوری بشینی فقط سنت زیاد میشه. بزرگ نمیشی!

  • عمران باتمان غلیچ