دل تنها

این جوونی ما رو پیر کرد...

دل تنها

این جوونی ما رو پیر کرد...

پیام های کوتاه
  • ۲۶ خرداد ۹۶ , ۰۶:۴۷
    :/
  • ۶ فروردين ۹۶ , ۰۲:۲۷
    دیره
  • ۱۴ اسفند ۹۵ , ۰۹:۵۹
    امان
پیوندها

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

یه حسی بهم میگه موقعی که مدیریت یه چیزی دستته هرچی شعار کمتر بدی و بیشتر به فکر کار و نتیجه باشی بهتره. آخه معمولا آدما از مدیریت یه میز بزرگ رو تو ذهن دارن با کلی حرفای گنده گنده.

مدیریت حرفای گنده گنده نیست، کارای گنده گندس.

  • عمران باتمان غلیچ

اصن مگه دردی تو دنیا به غیر از بیخدایی هست؟!

من که سراغ ندارم. هر دردی رو نگاه میکنی، وقتی میبینی طرف خدارو دوست داره حس میکنی طرف درد نمیکشه، فقط داره تلاش میکنه! میدونی فرق درد و تلاش چیه؟ جفتشون سختی دارن، ولی فرقشون مثل تفاوت "هد زدن" با توپیه که "یه دفعه میخوره تو سرت". اولی سخته ولی شیرینه. دومی سخته ولی درد داره.

تو اولی یه چیزی هست که بهت میگه عیب نداره. تو دومی ... فقط اون یه چیزی، دیگه نیست! همین! کافیه اون یه چیزی دیگه نباشه (یا حتی یخورده ازش دور شده باشی). اونموقس که میفهمی خُلِقَ الانسانُ ضعیفاً

واقعا چقد ضعیفیم! حالا خوبه الان کاملا حس میکنم که خدا سفت چسبیدتم و ولم نمیکنه، ولی بازم بیقرارم. چه برسه... اصن قابل تصور نیست!

پ.ن: میدونی چرا فقط کافیه خودت خدا رو دوست داشته باشی؟ چون اون که همیشه تو رو دوست داره.

  • عمران باتمان غلیچ

حاجی ناموسا دیگه مشکلات فشار نمیاره. داره از تو میپوسونه. داره خورد میکنه. دارم از تو خل میشم! همینجوری حفظ ظاهر میکنم. ولی میترسم یه روزی بترکم دیگه نتونم دووم بیارم.

یا من مرد نیستم. یا درد مال مرد نیست. یا اینی که من دارم درد نیست!

شایدم اینی که درد داره من نیستم...

درد بزرگتر اینه که اینهمه ناله میکنم و چرت میگم ولی یه نگا دور و برم میندازم میبینم باو تازه خوشبخته منم! مث این میمونه که تو تصادف دستت بشکنه بعد روت نشه داد بزنی... چون بقیه مُردن!

  • عمران باتمان غلیچ